موفقیت تحصیلی: پارت دوم

🔶بخش اول
وقتی کلمه خستگی رو بیان میکنیم، احتمالاً اون لحظهای رو یادتون میاد که احساس میکنین مغزتون سوت میکشه، قندتون افتاده و دیگه نمیتونین چیزی یاد بگیرین. باید بدونین که خستگی به دو نوعه:
- خستگی ذهنی یا درونی
- خستگی فیزیکی یا عینی
تفاوت این دو در اینه که در خستگی ذهنی، ندای درون شماست که میگه مغزتون سوت میکشه یا احساس میکنین قندتون افتاده و موتور بدنتون سوخته، در حالی که ممکنه واقعاً اینگونه نباشه.
اما در خستگی فیزیکی یا عینی، بازدهی شما کم میشه و این کاهش قابل اندازهگیریه. به این معنی که اگه به شما مسئلهای بدن تا حل کنین یا متنی رو بدن برای حفظ کردن، عملکردتون در حین خستگی فیزیکی کاهش چشمگیری داره.
🔸چند مسئله مهم وجود داره:
خستگی ذهنی لزوماً به معنای خستگی فیزیکی نیست.
خستگی ذهنی در افراد مختلف متفاوته، اما خستگی فیزیکی تقریباً یکسانه. یعنی ممکنه یکی بعد از ۳ ساعت احساس کنه که مغزش سوت میکشه، اما فرد دیگهای بعد از ۱۰ ساعت همچنان احساس خستگی ذهنی نکنه.
با این حال، با توجه به خستگی فیزیکی که رخ میده، بازدهی اون بعد از مدتی به شدت کم میشه.
🔸بنابراین چند نتیجه میشه گرفت:
ساعت مطالعه بالا لزوماً به معنای کیفیت بالا در مطالعه نیست. بازدهی و تراکم یادگیری در کنار ساعت مطالعه، اصل مهمی در پیشرفت تحصیلیه.
ممکنه تراکم و بازدهی یادگیری شخصی که ۳ ساعت مطالعه کرده، اونقدر بالا باشه که به اندازه ۱۰ ساعت مطالعه شخص دیگهای ارزش داشته باشه.
زمان استراحت و کیفیت استراحت مهمه و درس خوندن یکسره باعث کاهش کارایی میشه.
میشه روی خستگی ذهنی کار کرد و زمان اون رو به تأخیر انداخت. اصل تقلب یکی از راههاییه که میشه روی این ندای درونی کار کرد و تحمل شخص رو بالا برد. چون ممکنه خستگی ذهنی برای شما رخ بده، اما بدنتون همچنان کشش و بازدهی لازم رو داشته باشه.
🔶بخش دوم
بحث خستگی فقط به ۳ ساعت یا ۱۰ ساعت مطالعه محدود نیست، بلکه در طی هفتهها و روزهای متوالی هم مطرحه.
منظور از این حالت، وقتیه که یک روز صبح بیدار میشین و احساس میکنین گنجایش زیادی برای یادگیری و درس خوندن دارین. اینکه روز بعد هم همین حس رو داشته باشین، به نوع فرد بستگی داره.
یعنی ممکنه یکی بتونه هر روز ۸ ساعت درس بخونه و این استمرار رو حفظ کنه، اما فرد دیگهای، که اتفاقاً اکثریت اینگونهان، یک روز انرژی برای خوندن ۱۰ ساعت داره و روز دیگه صفر! به عبارتی، نمودار خستگیشون سینوسیه و بالا و پایین داره.
چیزی که مهمه، اینه که بدونین هر دو حالت طبیعیه و اگه نمیتونین به صورت مستمر انرژیتون رو حفظ کنین، مسئله غیرعادی نیست. مسئله مهمتر برای افراد سینوسی اینه که فاصله بین قله و دره رو تا جایی که میتونن کم کنن و نوساناتشون رو کنترل کنن.
یعنی اگه یک روز ۱۰ ساعت درس خوندن، ساعت مطالعه روز بعد صفر نشه. یا اگه احساس میکنن که امروز تمام انرژیشون رو بذارن تا ساعت مطالعهشون به ۱۲ ساعت برسه، این کار ممکنه باعث بشه فردا هیچ توانی براشون نمونه. باید از این قضیه جلوگیری کنن و خیلی به خودشون فشار نیارن.
🔸اصل دانینگ-کروگر
در سال ۱۹۹۹، پژوهشی توسط دیوید دانینگ و جاستین کروگر از دانشگاه کرنل انجام شد که تخمین عمق یادگیری افراد در موضوعات مختلف رو بررسی کرد. عنوان این پژوهش «ناکارآمد و ناآگاه از آن: چگونه عدم شناخت بیکفایتی خود منجر به ارزیابی متکبرانه از خویشتن میشه؟» بود.
کروگر و دانینگ در چهار آزمون مجزا، مهارت شرکتکنندهها رو در زمینههای استدلال منطقی، دستور زبان انگلیسی و حس شوخطبعی محک زدن و همزمان از اونها خواستن که نمره خودشون رو پیشبینی کنن. نتایج آزمونها نشون داد که شرکتکنندههایی که کمترین نمره رو آورده بودن، در ارزیابی خودشون تا بالای میانگین تخمین زده بودن و مهارتشون رو دست بالا گرفته بودن. در مقابل، شرکتکنندههایی که بیشترین نمره رو آورده بودن، مهارت خودشون رو دستکم گرفته بودن. این پژوهش همچنین نشون داد که افراد «بیکفایت» توانایی شناخت مهارت در افراد ماهر رو ندارن.
برای اینکه بهتر متوجه بشین، میتونین از چند نفر بخواین که طرز کار سیفون رو، اگه بلدن، روی کاغذ براتون بکشن! یا فکر کنین چند نفر به این سؤال ساده درست پاسخ میدن: «چرا در زمستان هوا سرد است، اما در تابستان گرم؟» از نتیجهای که میگیرین متعجب میشین.
این پژوهش، اصل دانینگ-کروگر رو معرفی کرد که نشون میداد عمق یادگیری ما، بهخصوص در زمینههایی که کمتر مهارت داریم، کمتر از اون چیزیه که فکر میکنیم، اما تصور میکنیم خیلی بیشتر از اینها بلدیم و در نتیجه اقدامات لازم رو برای افزایش عمق یادگیری واقعی انجام نمیدیم. تخمین صحیح عمق یادگیری، اولین قدم یادگیریه. بنابراین به فاصله بین تخمینهای خودتون و نمره واقعی دقت کنین.
🔸ترس از مواجهه با عمق یادگیری
در بررسی عمق یادگیری، فقط تخمین ما نیست که اهمیت داره، بلکه ترس ما از مواجهه با ناآگاهی خودمون هم مطرحه. به این معنی که علاوه بر اینکه بلد نیستیم و در توهم یادگیری هستیم، از اینکه ارزیابی بشیم و واقعاً بفهمیم چقدر بلدیم هم میترسیم! همین باعث میشه که از تستزنی، رکوردگیری، آزمونها و تستهای چالشی فرار کنیم. چاره این ترس اینه که از اجتناب، اجتناب کنین!
به این معنی که دائماً به خودتون یادآوری کنین که در مسیری که طی میکنین، نمیتونین دائم در توهم زندگی کنین و چاره مشکل اینه که به دل کار برین و با هر شرایطی که دارین، ارزیابی لازم رو انجام بدین و عمق یادگیریتون رو درست بفهمین.
به عنوان مثال، به نحوه مرور در درسهای محاسباتی اشاره میکنیم. اکثر شما از اینکه برای مرور یک مبحث ریاضی آزمون بزنین، اجتناب میکنین و ترجیح میدین درسنامه رو مرور کنین یا فیلم ببینین. یا دروس حفظی رو بازیابی نمیکنین و از تستزدن در دروس مختلف میترسین. همین نشانهها، اثباتکننده این قضیهاس.
تا اینجای کار متوجه شدیم که خستگی به چند نوعه و چیزی که ما اسمش رو خستگی میذاریم، دقیقاً چیه و چگونه میشه ازش استفاده کرد. همچنین فهمیدیم که تخمینی که از خودمون داریم ممکنه با واقعیت فرق داشته باشه. به علاوه، ترس ما از اشتباه کردن و مواجهه با ناآگاهی خودمون، بیشتر به این قضیه دامن میزنه و همین باعث میشه که از آزمونها و ارزیابیها فرار کنیم. راهکاری که براش ارائه دادیم، رفتن به میدون و آگاهی از این قضیه و اجتناب از اجتنابه.
🔸پاسخ به سؤالات اولیه
۱. آیا لازمه برای موفقیت در کنکور ۱۸ ساعت درس بخونین؟ آیا کسی که ۳ ساعت درس میخونه میتونه با کسی که ۱۰ ساعت درس میخونه برابر باشه؟
خیر، برای موفقیت در کنکور لازم نیست حتماً ۱۸ ساعت درس بخونین. کیفیت مطالعه، تراکم یادگیری و بازدهی خیلی مهمتر از ساعت مطالعهاس. کسی که ۳ ساعت با تمرکز بالا، برنامهریزی دقیق و بازدهی خوب مطالعه میکنه، میتونه به اندازه یا حتی بیشتر از کسی که ۱۰ ساعت با بازدهی پایین درس میخونه، پیشرفت کنه. مهم اینه که مطالعه هدفمند باشه و از زمان استراحت بهدرستی استفاده بشه.
۲. آیا ما تخمین صحیحی از عمق یادگیری خودمون داریم؟ تخمین غلط یادگیری میتونه منجر به چه چیزی بشه که اهمیت داره؟
طبق اصل دانینگ-کروگر، معمولاً تخمین ما از عمق یادگیریمون دقیق نیست. افراد با مهارت کمتر، اغلب دانش خودشون رو بیش از حد تخمین میزنن و افراد ماهر ممکنه خودشون رو دستکم بگیرن. تخمین غلط یادگیری میتونه منجر به عدم تلاش کافی برای یادگیری واقعی، اجتناب از ارزیابی و تستزنی، و در نهایت عدم پیشرفت در مسیر تحصیلی بشه. این موضوع در کنکور اهمیت زیادی داره، چون بدون آگاهی از ضعفها و نقاط قوت، نمیشه برنامهریزی مؤثری انجام داد.
پست های مرتبط

مدیریت آزمون – پارت اول
آیا برای موفقیت در آزمونهای تستی، صرفاً داشتن آمادگی و اطلاعات علمی کافی است؟ پاسخ قطعاً خیر است. ...

مدیریت آزمون – پارت دوم
در این قسمت درباره مدیریت زمان آزمون صحبت میکنیم. کنکورها دشوارتر شدهاند، اما زمان تغییر خاصی نکرد...

راهکارهای افزایش تعداد تست
در پست قبلی درباره موانع تستزنی صحبت کردیم و حالا قراره یه سری راهکار برای افزایش تعداد تست بررسی ک...

افزایش راندمان و بازدهی مطالعه
در ادامه پست افزایش ساعت مطالعه، اینجا درباره مجموعه کارهایی که میتوانید انجام دهید تا بازدهی بیشتر...

راهکارهای افزایش ساعت مطالعه
ساعت مطالعهت کمه و تمام دغدغهت این شده؟ ساعت مطالعه شاید به تنهایی برای کسی که تو زمینه کنکور فعا...
ارسال دیدگاه